بسته به اینکه دانش از لحاظ فیزیکی در کجا قرار می گیرد می توان آن را به دو نوع دانش آشکار (رسمی) و دانش ضمنی (غیر رسمی) تقسیم بندی کرد (فتحیان ، 1384). دستاوردهای کارکنان دانشی که به صورت گزارشها، اوراق، طرحها، برنامه ها، یادداشها و غیره ایجاد و نگهداری می شود، دانش رسمی سازمان را تشکیل می دهد. سازمانهای دانشی به آسانی و به صورت مرتب، دانش رسمی را گردآوری و نگهداری می کنند و به آن به عنوان حافظه سازمانی اطمینان دارند. نوناکا و نویسندگانی دیگر از جمله هال و آندریانی دانش آشکار را دانشی می دانند که قابل رمزگذاری و کد گذاری بوده و در نتیجه می توان آن را به سادگی مخابره، پردازش و منتقل و در پایگاه داده ها ذخیره کرد.
نوع دیگر دانش سازمانی دانشی است که در فرآیند ایجاد نتایج رسمی نقش دارد و در واقع، زمینه ساز و زیر بنای دانش رسمی سازمان است. این نوع دانش در قالب ایده ها، واقعیتها، مفروضات، فهم ها، پرسش ها، تصمیم ها، حدس و گمانها، داستانها و دیدگاهها عینیت می یابد(گونكلين، 2001). دانش ضمنی شخصی بوده و فرموله کردن آن بسیار مشکل است. این نوع از دانش که از طریق تسهیم تجربیات با مشاهده و تقلید اکتساب می شود، ریشه در اعمال، رویه ها، تعهدات، ارزشها و احساسات افراد داشته، قابل کد گذاری نبوده و از طریق یک زبان مخابره نمی شود. دانش ضمنی بصورت عنصری مجزا ، قابل انتقال یا فروش در بازار نیست.
دانش آشکار، مستند و عمومي است و ميتوان آن را از طريق تكنولوژي اطلاعات تسهيم كرد. (مارتنسون، 1379) دانش آشکار را ميتوان كدگذاري كرد، مانند كدهاي نرم افزاري و دادههاي بازار (هانسن و ديگران، 1379) و جنبه عينيتر، عقلانيتر و فنيتر دارد (دادهها، سياستها، روشها، نرم افزار، اسناد و…) و به طور معمول به خوبي قابل ثبت و دسترسي ميباشد. (آذري، 1380)
دانش ضمني در رفتار و درك انسان قرار دارد و از تعامل افراد ظهور مييابد و به مهارت و عمل نياز دارد. دانش ضمني به شهود، بصيرت، خرد و حكمت بر ميگردد. (مارتنسون 1379) اين دانش را به سختي ميتوان بر روي كاغذ آورد و بيشتر مستلزم تجارب شخصي افراد است. اين دانش عمدتاً شامل تخصصهاي علمي، فوت و فن كار، بينش خاص فرد در مورد يك صنعت، قوه تشخيص در زمينه كسب و كار و تخصص فني است. (هانسن و ديگران، 1379) دانش ضمني در ذهن افراد جاي دارد. فن آوري اطلاعات نميتواند طرحهاي غني افراد را كه براي معني كردن اطلاعات از آن استفاده ميكنند، ذخيره نمايد. مگر اينكه شما بتوانيد مغز يك انسان را ببينيد و آن را مستقيماً روي يك پايگاه اطلاعاتي ذخيره كنيد. نميتوان تصور كرد كه هر كس ديگر بتواند تجربه شخص اول را باز يابد (لنگ، 2001). نوناكا و تاكوچي (1995) معتقدند: امتيازاتي كه اغلب شركتها ناديده ميگيرند، عبارتنداز: بينشها، شهودها، گمانها، احساسات ناخودآگاه، ارزشها، تصورات، استعارهها و مقايسهها. بهرهبرداري از اين امتياز ناملموس ميتواند ارزش فراواني به عمليات شركت ببخشد. دانش ضمني معمولاً در قلمرو دانش شخصي، شناختي و تجربي قرار ميگيرد (آذري، 1380).
دانش ضمنی و تصریحی مکمل یکدیگرند و این بدین معناست که برای ایجاد دانش هردوی آنها ضروری هستند، از این رو آنچه ما دانش می خوانیم از طریق تعامل بین دانش ضمنی و تصریحی و نه هر کدام به تنهایی ایجاد می شود. نوناکا و تاکوچی در کتاب مشهور خود، به نام شرکت دانش آفرین از این هم فراتر رفته اند و معتقدند که هر سازمان از دو نوع دانش صریح و ضمنی برخوردار است. به اعتقاد آنان دانش صریح دانشی است که در قالب نوشته ها و گفته ها درک می شود و دانش ضمنی دانشی است که افراد معمولا قادر به انجام آن هستند، اما از توصیف و بیان آن ناتوانند. این دانش ضمنی تاکنون مورد توجه کافی قرار نگرفته است. سازمانها باید از منافع هردو نوع دانش یاد شده آگاه باشند و بتوانند آنها را به شکلهای مختلف گردآوری و محافظت کنند( کوایستینن و ویرولینین 2001 ).
در فرآیند تبدیل دانش با ایجاد تعاملی پویا بین این دو نوع از دانش به چهار راهبرد اساسی زیر دست می یابیم: (جدول شماره 2-3).
- اجتماعی کردن (از دانش ضمنی به دانش ضمنی)
- بیرونی سازی (از دانش ضمنی به دانش تصریحی)
- ترکیب (از دانش تصریحی به دانش تصریحی )
- درونی سازی (از دانش تصریحی به دانش ضمنی)
1- اجتماعی کردن (جامعه پذيري): تبادل تجربيات، وقتي كه دانش شخصي بصورت مدلهاي ذهني ايجاد ميشود. مثل روابط پيشرفته همكاران، آموزش ضمن كار، روش آزمون و خطا، تقليد از ديگران، جلسات طوفان مغزي، تمرين و آموزش، تبادل عقايد وگفتگوي بسيار. اجتماعی شدن فراگردی است که به واسطه آن هر فرد، دانش و مهارت های اجتماعی لازم برای مشارکت موثر و فعال در زندگی گروهی و اجتماعی را کسب می کند.(بروم و سلزنیک ، 1968)
به دانش ضمنی | به دانش صريح | |
ازدانش ضمنی | جامعه پذيري
(دانش همفکری شده) |
بروني سازی
(دانش مفهومی) |
از دانش صريح | دروني سازي
(دانش عملیاتی) |
ترکیب سازی
(دانش نظام مند) |
جدول شماره2-3 : چهار نوع تعامل بين دانش ضمني و آشکار
منبع: (Nonaka and Tacheachi , 1995)
2- بروني سازی: دانش شخصي یا ضمني، به صورت استعارهها، تشبيهها، فرضيات و مدلها به دانش صريح تبديل ميشود. شخص، زماني كه از تبديلات و توجهات جمعي جهت اين فرآيند طراحي استفاده می كند، اغلب به بروني كردن اقدام ميكند. نوناكا و تاكيچي از بروني سازی به عنوان فرايندي كليدي در تبديل دانش ياد مي كند. زيرا دراينجاست كه دانش ضمني تجديد مي شود وطراحي هاي آشكار ظهور مي كند.
3- تركيب سازي: عقايد در اين مرحله با يك سيستم دانش تركيب مي شوند. افراد به تبادل دانش ميپردازند و اين دانش از طريق مستندات، جلسات، مكالمات تلفني و تبادل اطلاعات از طريق رسانههايي مانند شبكه هاي كامپيوتري تركيب مي شوند. دانش جديد نيز مي تواند از طريق ساختار دهي مجدد اطلاعات كنوني به بوسيلة ذخيره سازي، افزودن، تركيب و طبقهبندي دانش صريح ايجاد شود .
4- دروني سازي: درونی سازی فرآيندي است كه در آن، دانش صريح به عنوان بخشي از دانش ضمني در ميآيد. اين امر ميتواند از طريق يادگيري حين عمل صورت گيرد و دانش مستند سازي شده، نقش حياتي را در اين فرآيند بازي ميكند. دروني سازي زماني رخ ميدهد كه كارگران جديد دانش، يك پروژه را با مطالعه بايگاني هاي آن، احياء كنند. همچنين دروني سازي را زماني ميتوان مشاهده كرد كه مديران يا متخصصين با تجربه سخنراني کنند و يا نويسندگان تصميم به نوشتن بيوگرافي از يك كارآفرين يا موسسه داشته باشند.
0 دیدگاه